
بفرمایید نهار
۶ دی ۰۰
خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد
گل سراسیمه ز وحشت
افسرد
لیک آن خار در آن دست خزید
و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صمیمانه به او گفت سلام
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود
زندگی
عشق
اسارت
قهر
و آشتی
همه بی معنا بود.....
فریدون مشیری
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد
گل سراسیمه ز وحشت
افسرد
لیک آن خار در آن دست خزید
و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صمیمانه به او گفت سلام
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود
زندگی
عشق
اسارت
قهر
و آشتی
همه بی معنا بود.....
فریدون مشیری
...
طرز تهیه و دستور پخت های مرتبط

توپک خرمایی چهار مغز مغز دار

حلوای محلی نثار

دمنوش بهار نارنج

کلوچه قنادی

دونات تپل مپلی
